معنی هنج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هنج. [هََ] (اِمص) به معنی کشیدن باشد و امر به این معنی هم هست یعنی بکش. || به معنی انداختن هم گفته اند. || (ص) دو چیز را نیز گویند که بحسب کیفیت یک قدر داشته باشند، همچو آوازی که با سازی کوک شده باشد. || دو شخص که بر یک قصد و یک عزم و یک اراده باشند. (برهان).

فرهنگ عمید

هنجیدن
هنجنده، کشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کمندی عدو‌هنج از بهر کین / فرو‌هشته چون اژدهایی ز زین (لبیبی: شاعران بی‌دیوان: ۴۸۸)،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) درترکیب بمعنی هنجنده آید: کمند عدو هنج از بهر کین فروهشته چون اژدهایی ززین. (لبیبی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر