هم خوراک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
هم خوراک. [هََ خوَ / خ ُ] (ص مرکب) هم خور. هم کاسه. دو تن که با هم خورند. هم خوان. (یادداشتهای مؤلف).
فرهنگ عمید
دو یا چند تن که با هم غذا بخورند،
حل جدول
هم کاسه
همکاسه
مترادف و متضاد زبان فارسی
همسفره، همکاسه
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) دو یا چند تن که باهم در خوردن طعام شرکت کنند.
پیشنهادات کاربران
هم علف
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.