معنی همیشه بهار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

همیشه بهار. [هََ ش َ / ش ِ ب َ] (اِ مرکب) حی العالم. همیشک. همیشک جوان. (یادداشت مؤلف). رجوع به این کلمات و نیز رجوع به همیشه جوان شود. || قسمی بابونه. (ناظم الاطباء). دارای گلهای زرد و نارنجی است که گلبرگ های متعدد دارد.

فرهنگ معین

(~. بَ) (اِ.) گلی زردرنگ با بوته کوتاه و برگ های ضخیم و دراز.

فرهنگ عمید

گلی زردرنگ با بوتۀ کوتاه و برگ‌های دراز و ستبر که در تمام تابستان گل می‌دهد و زمستان ‌هم سبز است و از سالی به ‌سال دیگر می‌ماند و سال بعد نیز گل می‌دهد، همیشک‌جوان،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته آفتابی ها. در حدود 15 گونه از آن شناخته شده که دراکثر نقاط آسیا و اروپا و آفریقای شمالی میرویند. این گیاه یکساله است و گلهایش زرد مایل به نارنجی است و بعنوان گیاهی زینتی نیز کشت میشود قوقحان اقحوان زبیده آذرگون همیشه بهار باغی قرقهان مرجون کحلا ء سهلابی خیری ابرون حی العالم دایم الحیاه خیری زرد میشا میش بهار همیشه جوان. توضیح گل همیشه بهار فرنگی و غیره 2 قسم در عهد ناصرالدین شاه در ایران متداول گردید. یاهمیشه بهارکوهی. گیاهی است پایا از تیره مرکبان که درحدود 10 گونه ازآن شناخته شده و همه درنواحی کوهستانی نیمکره شمالی زمین میرویند گلهایش زرد طلاییاست و زارعان نواحی سویس و بلغارستان و مجارستان از گلهای آن مانند توتون جهت تدخین استفاده میکنند بعلاوه ریشه و گل آن در پزشکی و دامپزشکی بعنوان مدر و مقوی و ضد کرم مورد استفاده واقع میشود ارنکیا ارنیکای کوهی خالق الفهند ارنیکای جبلیه تنباکوی کوهی داغ توتوتی اوکوز گوزو دخان الفوخ پینره.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر