معنی همپا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

همپا. [هََ] (اِخ) دهی است از بخش ترک شهرستان میانه که 34 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

همپا. [هََ] (اِخ) دهی است از بخش تکاب شهرستان مراغه که 879 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ها و محصول عمده اش غله، بادام، حبوب و کرچک و کاردستی مردم گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

فرهنگ عمید

کسی که پا‌به‌پای دیگری راه برود، همراه،

مترادف و متضاد زبان فارسی

محاذی، موازی، هم‌دوش، همراه، هم‌سفر، هم‌گام

گویش مازندرانی

همراه – هم سفر

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کسی که بهمراهی دیگری بجای رود رفیق راه همراه. یا همپای کسی رفتن. با او همراه شدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر