معنی هماهنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

هماواز، یکنواخت، موافق،

حل جدول

دارای هارمونی

معادل فارسی هارمونیک

منسجم

هارمونیک

یکجور

مترادف و متضاد زبان فارسی

سازگار، متحد، متناسب، موافق، هماواز، همخوان، همساز، هم‌صدا

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ دو یا چند صدا که با یکدیگر توافق و تناسب داشته باشند، موافق متحد.

پیشنهادات کاربران

قرینه

یکپارچه

هارمونیک، جور، یکدست

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر