معنی هماس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هماس. [هََ م ْ ما] (ع اِ) شیر بیشه ٔ سخت شکننده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).

هماس. [هَُ] (اِ) همتا و انباز و شریک و رفیق. (برهان).

فرهنگ معین

(هَ) [ع.] (اِ.) شیر درنده.

گویش مازندرانی

بگیر، بچسب

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ شیر بیشه، سخت شکننده (اسم) شیردرنده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر