معنی هماز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هماز. [هََ م ْ ما] (ع ص) عیب کننده. || سخن چین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). لماز. غماز. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(هَ مّ) [ع.] (ص.) سخن چین، عیب کننده.

فرهنگ عمید

عیب‌کننده،
سخن‌چین،

گویش مازندرانی

شریک، هم سامان زمین زراعتی

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ سخن چین، آک نهنده، بد گوی (صفت) سخن چین عیب کننده: ((ویل لکل همزه بهرزبان بدبود همازرالمازراجزچاشنی نبوددوا. )) (دیوان کبیر)

فرهنگ فارسی آزاد

هَمّاز، سخن چین، عیبجو، طعنه زن، هَمز و غَمز کننده،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر