معنی هسیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هسیر. [هَََ] (اِ) هسر است که یخ باشد. (برهان):
امروز از خجالت دوشینه بنده را
جانی است پر ز آتش و طبعی پر از هسیر.
سنائی.

فرهنگ معین

(هَ) (اِ.) یخ، هسر.

فرهنگ عمید

یخ: امروز از خجالت دوشینه بنده را / جانی‌ست پر ز آتش و طبعی پر از هسیر (سنائی: لغت‌نامه: هسیر)،
یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می‌بندد،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) یاپرهسر. پرازیخ: ((امروز ازخجالت دوشینه بنده را جانی است پرزآتش طبعی است پرهسیر. )) (سنائی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر