معنی هسر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هسر. [هََ س َ] (اِ) هسیر. (حاشیه ٔ برهان چ معین). یخ را گویند، و آن آبی است که در زمستان مانند شیشه بندد. (برهان). یخ. (اسدی).

فرهنگ معین

(هَ سَ) (اِ.) یخ و آب فسرده.

فرهنگ عمید

هسیر

حل جدول

یخ بسته شده روی زمین

فرهنگ فارسی هوشیار

اسم یخ. یا پرهسر. پرازیخ: ((پیش من شعر یکی باریکی دوست بخواند زان زمان بازهنوز این دل من پرهسراست. )) (لبیبی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر