معنی هربد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هربد. [هَِ ب َ] (اِ) خادم آتشکده باشد و قاضی گبران و آتش پرستان را نیز گویند و بعضی خداوند و حاکم آتشکده را هم گفته اند. (برهان). هیربد. معرب آن هربذ است. (حاشیه ٔ برهان چ معین). رجوع به هیربد و هربذ و هرابذه شود.

فرهنگ معین

(هِ بَ) (اِ.) نک. هیربد.

فرهنگ عمید

هیربد

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) استاد آموزگار، شاگرد آموزنده، پیشوای دینی موبد موبدان. -4 رئیس آتشگاه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر