معنی هجی کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هجی کردن. [هَِ جی / هَِ ج ْ جی ک َ دَ] (مص مرکب) هجی کردن کلمه ای را، یعنی حروف و حرکات و اعراب آن را جدا کردن مثلاً به جای «حسن » بگوییم: «ح زبر ح َ، س زبر س َ، ن ساکن حسن ». (یادداشت به خط مؤلف). حروف مقطعه ٔ کلمه را با اعراب بیان کردن. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(هِ جّ. کَ دَ) [ع - فا.] (مص م.)،~ کلمه حروف و حرکات و اعراب آن را جدا کردن.

حل جدول

هجا

فرهنگ فارسی هوشیار

واج گرفتن واج گفتن (مصدر) هجی کردن کلمه. حروف و حرکات واعراب آنراجداکردن مثلا بجای ((حسن)) بگوییم: ((ح زبرح س زبرس ن ساکن؛ حسن))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر