هاک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
هاک. [ک ِ] (ع اِ فعل) بگیر تو (زن).
هاک. [ک َ] (ع اِ فعل) بگیر تو (مرد). (ناظم الاطباء).
هاک. (اِ) به لغت زند و پازند تخم مرغ را گویند. تخم ماکیان. (برهان) (ناظم الاطباء). به وزن و معنی خاگ یعنی تخم مرغ. (فرهنگ رشیدی). تخم ماکیان و مرغهای دیگر. (لسان العجم). || دهن دره. خمیازه. بیاستو. آسا. در لغت نامه ٔ اسدی در معنی کلمه بیاستو گوید: بیاستو، دهان دره بودو فارسیان هاک خوانند. (فرهنگ اسدی حاشیه ٔ ص 414).
فرهنگ معین
(اِ.) دهان دره.
حل جدول
خمیازه، دهاندره
خمیازه، دهان دره
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) دهان دره بیاستو
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.