معنی هازل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
هازل. [زِ] (ع ص) هزل گو، مقابل جدگو. (قطر المحیط) (از اقرب الموارد):
هر جدی هزل است پیش هازلان
هزلها جد است پیش عاقلان.
مولوی.
|| بیهوده گوی. || لطیفه گوی. (ناظم الاطباء). || بازی کننده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || بیهوده. (منتهی الارب). || مسخره. (نصاب الصبیان).
(زِ) [ع.] (اِفا.) هزل گوینده، مق. جدگو. بیهوده گوی.
هزلگوینده، لطیفهگو،
بیهودهگو،
لطیفه و بذله گو
هازِل، هَزل گوی، بذله گو، مزاح کننده، غیر جدّی،