معنی هاردی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هاردی. (اِخ) آلفرد (1811-1893 م.). پزشک فرانسوی از مردم پاریس که در سال 1851 م. طبیب بیمارستان سن لوئی شد و در آنجا به تعلیم امراض جلدی پرداخت و در سال 1876 م. عنوان استادی کرسی امراض داخلی به وی تفویض گردید و در 1875 استاد طب بالینی شد. از آثار وی این کتابها را می توان نام برد: رساله ای در امراض داخلی با بهیه (1844-1853 م.) و رساله ای در امراض پوست (1864) و غیره.

هاردی. (اِخ) آلکساندر (1570-1632 م.). شاعردراماتیک فرانسه از مردم پاریس که به حفظ شکل تراژدی کلاسیک کمک بسیار کرد.

هاردی. (اِخ) اگوست -فرانسوا (1824-1891 م.). گیاهشناس و گلکار فرانسوی. درپاریس متولد شد و به ورسای درگذشت. وی اولین مدیر مدرسه گلکاری ورسای بود.

هاردی. (اِخ) تامس. رمان نویس انگلیسی که در سال 1840 در کنت نشین درسه متولد شد. در آغاز به تحصیل معماری پرداخت، ولی چون شیفته ٔ ادبیات بود آن را رها کرد. از اولین رمان های او می توان اینها را نام برد: داروهای ناامیدی (1871)، زیر درخت گرین ود (1872)، یک جفت چشم آبی (1873) و شاهکارش به نام دلبند (1897) مطالعه ٔ دقیق درباره ٔ عشق افلاطونی است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر