معنی نیک خویی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نیک خویی. (حامص مرکب) ملایمت. خوش رفتاری. خوش خلقی. نیک خو بودن:
به علم و عدل و به آزادگی و نیک خویی
مؤید است و موفق مقدم است و امام.
فرخی.
عاشق مردمی و نیک خویی است
دشمن فعل زشت و خوی لئام.
فرخی.
هزار سال همیدون بزی به پیروزی
به مردمی و به آزادگی و نیک خویی.
منوچهری.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر