معنی نیکوبیان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نیکوبیان. [ب َ] (ص مرکب) خوش بیان. فصیح. که بیانی دلنشین دارد:
از بر ایوان ماه بارگهی خوب بود
ساکن آن خواجه ٔ فاضل نیکوبیان.
خاقانی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوش‌بیان، خوش‌صحبت، نیکوسخن،
(متضاد) بدسخن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر