معنی نیم پخت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نیم پخت. [پ ُ] (ن مف مرکب) نیم پخته. نیم پز. رجوع به نیم پخته شود.
- نیم پخت شدن،به کمال نرسیدن:
راست کاران بلندنام شوند
کجروان نیم پخت و خام شوند.
سنائی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) نیم پخته

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر