معنی نیم سوخت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نیم سوخت. (ن مف مرکب) نیم سوخته. نیم سوز:
ز آتش خورشید شد نافه ٔ شب نیم سوخت
قوت از آن یافت روز خوش دم از آن شد بهار.
خاقانی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنچه کخ کاملا سوخته نباشد: ((هیزم نیم سوخته))، قطعه ای از پارچه سوخته.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر