معنی نیم تسلیم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نیم تسلیم. [ت َ] (اِ مرکب) دست به ناف رساندن و خم شدن برای سلام نیم تسلیم است و دست به زمین گذاشتن و بر پیشانی گرفتن تمام تسلیم. (آنندراج). نوعی از سلام و تعظیم که دست بر ناف گذارند و کرنش کنند. (ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی هوشیار
نیمناز (نماز در پارسی به مانک کرنش ترکی و تعظیم نیز هست) (اسم) نوعی از سلام و تعظیم و آن چنانست که دست را بر ناف گذارند و کرنش کنند و تمام تسلیم آنست که دست را بر زمین گذارند و کرنش کنند و سپس بر پیشانی گذارند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.