معنی نیمکت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نیمکت. [ک َ] (اِ مرکب) از: نیم (به معنی نصف) + کت (به معنی تخت). (یادداشت مؤلف). تختی که دست کم از یک طرف دیواره نداشته باشد و بر آن نشینند و پاها فروآویزند یا بر زمین نهند.
فرهنگ معین
(کَ) (اِ.) نوعی صندلی دراز و پهن که چند نفر بتوانند روی آن بنشینند.
فرهنگ عمید
صندلی پهن که چند نفر بتوانند روی آن پهلوی هم بنشینند، نیمتخت، نیمدست،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.