معنی نگه داری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نگه داری. [ن ِ گ َه ْ] (حامص مرکب) محافظت. (ناظم الاطباء). حفظ. نگاه داری. پاسداری:
سپه را نگه داری شهریار
به از جنگ در حلقه ٔ کارزار.
سعدی.
- نگه داری کردن، نگاه داشتن. حفظ و حراست کردن. سرپرستی و مواظبت کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر