معنی نویان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نویان. (ترکی - مغولی، اِ) پادشاه زاده. (رشیدی) (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || ترکان ملوک و سلاطین را بدین نام خوانند. (برهان قاطع) (فرهنگ خطی). از القاب بزرگان ترک است. (انجمن آرا). || امیر. اعظم. (رشیدی). امیر، فرمانده سپاه. سردار. در عنوان سرداران مغول و ترک آید. (از فرهنگ فارسی معین). || سبدی یا طبقی را نیز گفته اند که از چوب بید بافته باشند. (برهان قاطع) (آنندراج) (از ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(اِ.) مأخوذ از مغولی به معنای شاهزاده، امیر.

فرهنگ عمید

شاهزاده، پادشاه‌زاده،
امیر،
فرماندهِ سپاه،

فرهنگ فارسی هوشیار

مغولی میر، سردار، شاهزاده (اسم) ایمر، فرمانده سپاه سردار. توضیح در عنوان سرداران مغول و ترک آید.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر