معنی نوشین روان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نوشین روان. [رَ] (اِخ) انوشیروان. نوشیروان. صورتی است ازنام انوشیروان. رجوع به انوشیروان شود:
هم سبب امن را رایت توکیقباد
هم اثر عدل را رای تو نوشین روان.
خاقانی.
عنصر نوشین روان عدل به عالم
هرمز دولت طراز تاجور آورد.
خاقانی.

فرهنگ معین

(رَ) (اِمر.) روان شیرین، جان شیرین.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) روان شیرین جان شیرین، دارنده روان شیرین. توضیح اسم (انو شروان)) را بخطا ازین کلمه دانسته اند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر