معنی نه چیز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نه چیز. [ن َ] (ص مرکب، اِ مرکب) مقابل چیز. (یادداشت مؤلف). لاشی ٔ. عدم. ناچیز:
همان کز نه چیز آفریده ست چیز
ز چیز ار کند چیز نشگفت نیز.
اسدی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) ناچیز غیرشی ء: ((گوئیم که آفریدگار نه چیزست و نه نچیز. ))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر