معنی نهاس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نهاس. [ن َهَْ ها] (ع اِ) شیر بیشه. (منتهی الارب) (آنندراج). اسد. (متن اللغه) (اقرب الموارد). نهوس. (منتهی الارب) (متن اللغه) (آنندراج). || گرگ. ذئب. (اقرب الموارد) (متن اللغه). || (ص) شکارکننده ٔ گنجشگ. (ناظم الاطباء). صیغه ٔ مبالغه است از نهس. (از اقرب الموارد). رجوع به نَهس شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.