نما در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
قسمت خارجی ساختمان، (اِفا.) در ترکیب به معنی «نماینده » (که می نمایاند) می آید: «رونما»، «قبله نما»، «بدن نما»، صورت ظاهری. [خوانش: (نَ یا نُ) (اِ.)]
فرهنگ عمید
صورت و ظاهر چیزی،
قسمت خارجی ساختمان،
(بن مضارعِ نمودن و نمادن و نماییدن) = نمودن
نماینده، نشاندهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جهاننما، راهنما،
نشاندادهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): انگشتنما،
شکل، ظاهر (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بدنما،
مانند، شبیه (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تماشاگرنما،
افزون شدن، افزایش یافتن،
[قدیمی] بلند شدن،
حل جدول
ظاهر ساختمان
مترادف و متضاد زبان فارسی
ظاهر، نمود، شاخص، جبهه، منظره، رویش، نمو، توان، قوه
فرهنگ فارسی هوشیار
افزایش یافتن صورت ظاهر، نمای بنا و عمارت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.