معنی نقله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نقله. [ن َ ق َ ل َ / ل ِ] (از ع، اِ) نَقَله. ج ِ ناقل. نقل کنندگان. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). از جائی به جائی برندگان. (ناظم الاطباء). رجوع به ناقل شود.
- نقله ٔ احوال، مورخین. (ناظم الاطباء). رجوع به ناقل شود.

فرهنگ عمید

ناقل

انتقال، از جایی‌به‌جایی شدن،
سخن‌چینی،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ جابه جایی، سخن چینی ترشیده: زنی که دیگر خواستگار ندارد. نقله در فارسی (تک: ناقل) برندگان، باز گویندگان (صفت) جمع ناقل حاملان برندگان: نقله علوم یونانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر