معنی نقش افتادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نقش افتادن. [ن َ اُ دَ] (مص مرکب) آفریده شدن و مصور گردیدن. (آنندراج):
کنون که موسم هولی رسید باید دید
میان ما و بتان نقش تا چه رنگ افتد.
قبول (از آنندراج).
فرهنگ فارسی هوشیار
نگاشته شدن، آفریده شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.