معنی نعل پاره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نعل پاره. [ن َ رَ / رِ] (اِ مرکب) شکسته نعل. (یادداشت مؤلف). نعل کهنه و فرسوده. نعلی که به علت کهنگی و فرسودگی از سم ستور افتاده باشد. || کنایه از چیز بی ارزش و بی مقدار. || کنایه از گوشواره ٔ سخت بزرگ و بی تناسب از طلا و جز آن. (یادداشت مؤلف). به طعنه و نکوهش گوشواره ٔ بی قواره و ناظریف و بدساخت را گویند. || ساعت بد. ساعت بدکار. (یادداشت مؤلف). به طعنه و کنایه ساعتی را گویندکه نامرتب کار کند و جلو یا عقب رود و وقت را درست نشان ندهد. || کنایه از نانی سخت. (از یادداشت بخط مؤلف). تکه نان خشکیده ٔ کهنه ٔ نامأکول.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) قطعه ای نعل.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر