نعره برخاستن در لغت نامه دهخدا - جدول یاب

نعره برخاستن در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

نعره برخاستن. [ن َ رَ / رِ ب َ ت َ] (مص مرکب) نعره برآمدن. غریو و فغان برخاستن: هم اندرین تاریخ طغرل خویشتن بر عامه ٔ شهر زد و نعره برخاست و بیغو به هزیمت شد بی لشکر و بی سلاح. (تاریخ سیستان).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر