معنی نشیمنگاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نشیمنگاه. [ن ِ م َ] (اِ مرکب) آنجا که نشینند. (یادداشت مؤلف). جای نشستن. || آشیانه. لانه. رجوع به نشیمن شود. || آنجای تن که بر او نشینند. مقعد. (یادداشت مؤلف). || آنچه بر آن نشینند. رجوع به نشیمن شود.

فرهنگ معین

(~.) (اِمر.) جای نشستن، نشستنگاه.

فرهنگ عمید

جای نشستن، نشستنگاه،
[قدیمی] خانه،

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرین، آشیانه

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) محل نشستن: شاهین. . . از نشیمنگاه دست سلاطین برخاسته و بالای سر او بتفاخر ایستاده. . .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر