نشدنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نشدنی. [ن َ ش ُ دَ] (ص لیاقت) ناشدنی. محال. ممتنع. ناممکن. (یادداشت مؤلف). مقابل شدنی. رجوع به شدنی شود.
حل جدول
غیر ممکن
مترادف و متضاد زبان فارسی
غیرممکن، محال، ناشدنی،
(متضاد) ممکن
فرهنگ فارسی هوشیار
ناممکن، ممتنع، محال
پیشنهادات کاربران
ناشو
محال-غیرممکن
ناممکن-
بی سروپا-ناکارآمد
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.