معنی نشافة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نشافه. [ن َش ْ شا ف َ] (ع ص) تأنیث نشاف. رجوع به نَشّاف شود. || (اِ) آنچه بدان آب جذب شود. (از اقرب الموارد). اسم عربی اسفنج است. (فرهنگ خطی). کاغذ نشاف. آب خشک کن. مرکب خشک کن. خشک کن. || دستار پاک کردنی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رومال. دستمال. (ناظم الاطباء).

نشافه. [ن ُ ف َ] (ع اِ) کفک شیر وقت دوشیدن. (آنندراج) (منتهی الارب).کف شیر وقت دوشیدن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || آنچه از دیگ برگیرند و داغ باشد. (از المنجد). || آبی که جذب شده باشد. ما نشف من الماء. (اقرب الموارد) (المنجد).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر