معنی نستعلیق گوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نستعلیق گوی. [ن َت َ] (نف مرکب) کسی که با تکلف فصیح سخن گوید. (فرهنگ نظام). کسی که الفاظ فصیح و بلیغ به تکلف گوید و الفاظ به مخرج ادا کند. (غیاث اللغات):
ز نستعلیق گو یاقوت لب ریحان خطی دارم
کز انگشت شهادت می کشد خط بر غبار من.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر