معنی نساءة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نساءه. [ن ُ ءَ] (ع اِ) تأخیر. (از المنجد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). درنگ. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). تأجیل. نسیئه. (المنجد). || باعه بنساءه؛ به نسیه خرید آن را. (ناظم الاطباء). رجوع به نسیئه شود.

نساءه. [ن َ س َ ءَ] (ع ص، اِ) ج ِ ناسی ٔ. رجوع به ناسی ٔ شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر