معنی نزدیک بینی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نزدیک بینی. [ن َ] (حامص مرکب) نزدیک بین بودن. صفت نزدیک بین. رجوع به نزدیک بین شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

حالت نزدیک بین. توضیح (اسم) عارضه ایست درچشم که درنتیجه آن اشیاء دورقابل رویت نیستند. دراین عارضه قطرجلیدیه چشم (عدسی) بیشتراز حد معمول است. بعلاوه برای دیدن اشیاء دور عدسی نمیتواندعمل تطابق رابخوبی انجام دهد. بدین جهت دراین عارضه فقط اشیاء بسیارنزدیک قابل رویت میشوند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر