معنی نرکه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نرکه. [ن َ رَ ک ِ] (اِخ) دهی است از دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان، در 10هزارگزی جنوب غربی رودسر و 3هزارگزی مشرق املش، در جلگه ٔ معتدل هوای مرطوبی واقع است و 450 تن سکنه دارد. آبش از نهر حاجی آباد، محصولش برنج و چای، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
نرکه. [ن َ رَ ک َ / ک ِ] (اِ) جرگه و حلقه زدن و صف کشیدن مردم و حیوانات دیگر باشد، گویند ترکی است. (فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف). رجوع به نرگ و نرگه شود.
(نَ کَ یا کِ) [تر.] (اِ.) حلقه زدن گروهی به جهت منع حیوانات شکاری از خروج از محوطه ای معین تا شکار شاه یا امیران آسان باشد، جرگه.
(اسم) حلقه زدن گروهی بجهت منع حیوانات شکاری ازخروج ازمحوطه ای معین تاشکارشاه یاامیران آسان باشدجرگه.