معنی نرم خویی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نرم خویی. [ن َ] (حامص مرکب) دماثت. (از منتهی الارب). دماثت اخلاق. (یادداشت مؤلف). ملایمت. نرمی. مهربانی:
چون گل بگذار نرم خویی
بگذر چو بنفشه از دورویی.
نظامی.
بر آنکس که اش سخت رویی بود
درشتی به از نرم خویی بود.
نظامی.
چه سازیم تا نرم خویی کنند
ز بیگانه پوشیده رویی کنند.
نظامی.
ندیم آنگه کند گستاخ رویی
که بیند از بزرگان نرم خویی.
امیرخسرو.
خوشخویی،
دارای خلق ملایم بودن، دارای خلق پسندیده بودن.