معنی نردین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نردین. [ن َ] (معرب، اِ) سنبل رومی که گیاهی خوشبو است. (از المنجد). رجوع به ناردین شود.

نردین. [ن َ] (اِخ) نام شهرکی است از خراسان نزدیک به چمن کالپوس، در فضائی وسیع واقع است، قلعه ای دارد متین و چهارصد خانوار در آن سکونت دارد. سه قلعه در اطراف آن است و نیم سنگ آب دارد که زراعت می کنند. (از انجمن آرا). رجوع به نردین مذکور در زیر شود.

نردین. [ن َ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش میامی شهرستان شاهرود است. این دهستان در سمت شمالی بخش میامی، در نقاط مرتفع سلسله جبال البرز واقع است و ناحیتی سردسیر و ییلاقی است. آبش از چشمه سار، محصولات عمده اش غلات و بنشن و لبنیات و میوه های جنگلی است. این دهستان جمعاً 13 پارچه آبادی و جمعیتی در حدود 5000 تن دارد.مرکزش قریه ٔ نردین و دهات مهمش نام نیک، حسین آباد، کرناک و تلوین است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

نردین. [ن َ] (اِخ) ده مرکزی دهستان نردین بخش میامی شهرستان شاهرود است. در 80هزارگزی شمال میامی و 36هزارگزی مشرق راه شاهرود به گرگان، در ناحیه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 950 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات و میوه های درختی، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر