معنی ندیدبدید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ندیدبدید. [ن َ ب َ] (ص مرکب، از اتباع) تازه به دوران رسیده. تازه به عرصه رسیده. نوخاسته. نودولت. نوکیسه.
- امثال:
ندیدبدید وقتی که دید به خودش چسید.
|| خرده نگرش. اندک بین. اندک نگرش. که کم به چشم اوزیاد آید. (یادداشت مؤلف). || سخت لئیم و بخیل. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ عمید

آن‌که اخلاق و رفتار مردم نوکیسه و نظرتنگ را دارد، شخص نوکیسه و نظرتنگ،

حل جدول

آن که هنگام رویارویی با چیزهای تازه دچار حرص و ولع می‌شود

مترادف و متضاد زبان فارسی

تازه‌به‌دوران‌رسیده، نودولت، نوکیسه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر