معنی نثار گستردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نثار گستردن. [ن ِ گ ُ ت َ دَ] (مص مرکب) نثار افشاندن. نثار پراکندن:
گلبن پرند لعل همی برکشد به سر
باران گل پرست همی گسترد نثار.
فرخی.
فرهنگ فارسی هوشیار
بشار گستردن بشاردن نژهیدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.