معنی نثارافشان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نثارافشان. [ن ِ اَ] (نف مرکب) که نثار می کند. که زر و سیم و جز آن بر سر یا پای کسی می افشاند. که شاباش کند. نثارافشاننده. نثارگر:
شهریان بر درش نثارافشان
گشته بام و درش نگارافشان.
نظامی.
انجم نثارافشان او اجری خوری از خوان او
از ماهی بریان او نزل مهنا داشته.
خاقانی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه زروسیم وغیره برسریاپای کسی بیفشاند: شهریان برسرش نثارافشان همه بام ودرش نگارافشان. (هفت پیکر. چا. ارمغان ص 228 درمورد شاهزاده ای که موفق بگشودن طلسم قلعه شده بود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر