نتفة در لغت نامه دهخدا
نتفه. [ن ُ ف َ] (ع اِ) به انگشت برچیده از گیاه و جز آن. (منتهی الارب). آنچه با انگشت از گیاه و جز آن برچینند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) (المنجد). گیاه و سبزی دست چین. ج، نُتَف. || بخشش. عطا. (ناظم الاطباء). || چیزی. مختصری. عامه ٔ عرب به فتح و کسر اول نیز استعمال کنند در مورد هر چیز قلیلی که باشد. (از معجم متن اللغه): افاده نتفه من العلم، شیئاً. (ناظم الاطباء). اعطاه نتفه من الطعام وغیره، شیئاً منه. (اقرب الموارد). ماکان بینهم نتفهو لا قرصه؛ شی ٔ صغیر و لا کبیر. (از اقرب الموارد).
نتفه. [ن ُ ت َ ف َ] (ع ص) رجل نتفه؛ مردی که آغاز علمی را کند و به انجام نرساند. (ناظم الاطباء). آنکه اندکی از علم بیاموزد و در آن استقصا نکند. (از اقرب الموارد) (از المنجد).



