معنی ناگدازنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ناگدازنده. [گ ُ زَ دَ / دِ] (نف مرکب) ناگداز. ناگدازا. که آتش بر وی کار نکند و نگدازدش. ناگداختنی: یکی یاقوت که از گوهرها قسمت آفتاب است و شاه گوهرهای ناگدازنده است و هنر وی آنک شعاع دارد و آتش بر وی کار نکند. (نوروزنامه).
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنچه که آتش آنراذوب نکند ناگداختنی: } گفتندازجواهرفسرده ناگدازنده نخست یاقوت. . {
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.