معنی ناک ده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناک ده. [دِه ْ] (نف مرکب) آنکه ناک فروشد. آنکه مشک مغشوش دهد:
مشک و پشکت یکی است تا تو همی
ناک ده را ندانی از عطار.
سنائی.
کز برای نام داند مرد دنیا علم دین
وز برای دام دارد ناک ده مشک تتار.
سنائی.
به شام ناک ده و آفتاب راه نشین
به صبح آینه کردار و ماه مارافسا.
مجیر بیلقانی.
ناک دهان صبا و شمال به بوی فوحات هوایش نافه ٔ ازاهیر شکافته. (مرزبان نامه). رجوع به ناک شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کسی که ناک (مشک وعنبرمغشوش) فروشد: } ناک دهان صباوشمال ببوی فوحات هوایش نافه از اهیر شکافته ‎{ مقابل عطار. ناکردنی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر