معنی ناپسند آمدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناپسند آمدن. [پ َ س َ م َ دَ] (مص مرکب) پسند نیامدن. پسند نکردن. زشت شمردن. نکوهیده داشتن. روا نداشتن. مکروه دانستن. منکر داشتن. نپسندیدن:
ناپسند آمد اهل بینش را
کشتن آن صنع آفرینش را.
نظامی.
چو بد ناپسند آیدت خود مکن
پس آنگه به همسایه گو بد مکن.
سعدی.
ملک را تدبیر او ناپسند آمد و زجر فرمود. (گلستان).
چه خصلت ز من ناپسند آمدت.
سعدی.
- ناپسند نیامدن، قبول کردن. پسندیدن:
ز مریم نیاطوس پذرفت پند
نیامدش گفتار او ناپسند.
فردوسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر