معنی ناهج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناهج. [هَِ] (ع ص) راه رونده. (فرهنگ نظام) (آنندراج) (غیاث اللغات) (از صراح). سالک. (از المنجد). رهرو. || راه فراخ پیداکننده. (فرهنگ نظام) (آنندراج) (غیاث اللغات) (از صراح). یابنده ٔ راه. || راه نماینده. (ناظم الاطباء). || ثوب ناهج، جامه ٔ پوسیده ٔ شکاف برنداشته. || رجل ناهج، مرد تاسه و دمه گرفته. (از معجم متن اللغه).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ راه رونده، فراخراه یابنده

فرهنگ فارسی آزاد

ناِهج، راه رونده، سالک، واضح (راه)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر