معنی نان طلبی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نان طلبی. [طَ ل َ] (حامص مرکب) تکدی. گدائی. تقاضا:
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند.
خاقانی.
|| پول پرستی. مقابل نام طلبی. رجوع به نام و نان شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
خواستن نان. ، درپی کسب روزی بودن، مال دوستی پول پرستی. ، گدایی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.