معنی نام طلب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نام طلب. [طَ ل َ] (نف مرکب) طالب نام. نامجو. جویای نام. که جویا و خواستار شهرت و آوازه است. شهرت طلب.
فرهنگ فارسی هوشیار
نام خواه نامجوی (صفت) آنکه طالب نام وشهرت است شهرت طلب: چنین پاسخ آوردمنذربراوی که ای پرهنرخسرونامجوی خ، طالب مقام ومنصب. ، شجاع دلاور، (اسم) روزدهم از هر ماه جلالی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.