معنی نام شکستن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نام شکستن. [ش ِ ک َ ت َ] (مص مرکب) نام کسی را شکستن، خوار و خفیف کردن او را:
جفا زین بیش ؟ کاندامم شکستی
چو نام آور شدی نامم شکستی.
نظامی.
با نام شکستگان نشستن
نام من و نام خود شکستن.
نظامی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) خوارکردن کسی را خفیف کردن: جفازین بیش کاندامم شکستی خ چونام آور شدی نامم شکستی خ (نظامی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.